جدول جو
جدول جو

معنی نامی سبزواری - جستجوی لغت در جدول جو

نامی سبزواری
(یِ سَ)
در قرن نهم میزیسته است و تفنن را شعری میگفته. امیر علیشیر نوائی وی را چنین توصیف کرده است: در صنعت خط و انشا بی مثل و نظیر است و جوانی صافی دل و روشن ضمیر ولیکن بسی خودپسند است و به قید خودپسندی دربند. او راست:
لافد زخطت نافه زهی بی سروپائی
غماز سیه باطن مادربخطائی.
رجوع به مجالس النفائس ص 98 و 275 و تذکرۀ حسینی ص 352 و شمع انجمن ص 460 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ رِ سَ زِ)
از شاعران و هنروران قرن نهم هجری بوده و در هرات میزیسته است. امیرعلیشیر نوایی می نویسد: شیخ الاسلام سبزوار بود و صلاحیت تمام داشت واکثر خطوط را نیک می نوشت. (از دایرهالمعارف آریانا). در فرهنگ سخنوران بنقل از تذکرۀ روز روشن چ هوپال ص 72 امیرمحمد پسر امیریمین الدین سبزواری جزو شاعران تعداد شده و گمان میرود همین امیر سبزواری باشد
لغت نامه دهخدا
(سَ)
شاعری از مردم سبزوار و بیت ذیل از جملۀ اشعار اوست:
فلک بگوشه نشینان ستم کند که محیط
همیشه سیلی امواج برکنار زند
لغت نامه دهخدا
(نَ)
محمدشریف (میر...) سبزواری کربلائی، متخلص به نوائی. از شاعران قرن دهم هجری و از درباریان اکبرشاه پادشاه هندوستان است. در اکبرآباد هند وفات یافت. او راست:
به گرم خوئیت ازجا نمی روم چه کنم
که اعتماد ندارم به آشنائی تو
تو در طریقۀ مهر و وفا نه آن شمعی
که نور دیده فروزد ز روشنائی تو.
(از صبح گلشن ص 540 و قاموس الاعلام ج 6 ص 4603).
و رجوع به منتخب التواریخ ج 3 ص 376 و هفت اقلیم (اقلیم چهارم، سبزوار) و سفینۀ خوشگو، حرف ’ن’ شود
لغت نامه دهخدا
(طِ یِ سَ زَ)
امین احمد رازی در هفت اقلیم این بیت را به نام او ثبت کرده است:
گر ز خرامیدنت ماند اثر بر زمین
شخصی اگر بگذرد سایه بماند به جای.
و جز این از وی نشانی دیده نشد
لغت نامه دهخدا